جدول جو
جدول جو

معنی قصر یعقوب - جستجوی لغت در جدول جو

قصر یعقوب(قَ رِ اَنَ)
دهی از دهستان قنقری بالا از بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده واقع در 84 هزارگزی باختر سوریان و 12 هزارگزی باختر شوسۀ اصفهان به شیراز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است سکنۀ آن 126تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ)
رئیس صنف یعقوبیه از نصاری. (مفاتیح العلوم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام شخصی است که مجتهد و صاحب مذهب ترسایان بوده. (برهان) (آنندراج). ’مار’ عنوان قدیسان و یعقوب مؤسس فرقۀ یعقوبیه از ترسایان است. (حاشیۀ برهان چ معین). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
میریعقوب یا یعقوبی. اصلش از قم و مولدش کاشان بود و پیشۀ خیاطی داشت. به سال 988 هجری قمری درگذشت. از اشعار اوست:
دوشینه یکی وصف جمال توادا کرد
نادیده رخت مهر تو جا در دل ما کرد.
(از صبح گلشن ص 615) (از فرهنگ سخنوران).
سیدیعقوب خیاط، متولد کاشان و متوفی به سال 988 هجری قمری از شعرای قرن دهم هجری بود. بیت زیر بدو منسوب است:
هر صدا کز کوه کندن تیشۀ فرهاد داد
داد این معنی که از بیداد شیرین داد داد.
(از مجمعالخواص ص 96).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
لغت نامه دهخدا